نیرنگ
محمد اسحاق ثنا محمد اسحاق ثنا

به رسم خود نمایی خنده کردم

به رسم خودستایی خنده کردم

ندیدم در محبت مهرو الفت

به مهر آشنایی خنده کردم

توانگر از گدایی شد چو قارون

به نیرنگ گدایی خنده کردم

ندیدم مثل خود بی دست و پایی

به این بی دست و پایی خنده کردم

وطن دارد سفر در روشنایی

به هرچه روشنایی خنده کردم

بود آسایش گیتی به ثروت

"ثنا" بر بینوایی خنده کردم

ونکوور کانادا

جمعه 18-1-2013

 

تقدیم به شاعر گرامی جناب نعیم (جوهر)

(بیا)

(جوهر) شیرین سخن ای نور چشمان ام بیا

اشک من از دیده شد جاری وگریانم بیا

شب چراغ بزم شعری ای ادیب نکته دان

ای فروغ بزم ما ای مهرتابانم بیا

می شود دردم دو چندان بی حضورت جان من

ای طیب مهربان بر درد درمانم بیا

کی توانم شمه ای احسان تو آرم بجا

از من تا زنده ام ممنون احسانم بیا

گرفروغت (1) می ستاید یا جناب فضل الحق (2)

لایق تحسین وفخری عزت وشانم بیا

مشفق (3) یا که بشیر(4) با هم ظفر(5)یا راعیت(6)

هریکی سازد ترا تا اینکه مهمانم بیا

با حضورت شعر تر صد ها به لب دارد (حکیم )"7"

در نگین بخت ما لعل بدخشانم بیا

از فریق (8) مهربان آورده ام صدها سلام

دردل هر یک عزیزی ای قدردانم بیا

تازه گردد ازنوایت باغ طبع شاعران

بلبل باغ ادب مست وغزلخوانم بیا

جای دارد مهر تواندر دل و پیروجوان

لطف کن برحال خورد و هم بزرگانم بیا

گر سفر داری برو باشد نگهدارت خدای

زود برگرد از سفر در شهر آلمانم بیا

بزم ما گردد در این فصل زمستان گرم تر

کن سفرکوتاه در فصل زمستانم بیا

واصل(9) شیرین سخن فرخاری(10) زیبا کلام

گر "ثنا"گوی تو اند من هم ثنا خوان ام بیا

محمد اسحاق "ثنا"

ونکوور کانادا

یکشنبه 20 -1-2013

نوت : اسمای ذکر شده از شماره ۱ الی ۱۰ همه شاعران اند که از جمله دوستان و ارادت مندان جناب جوهر میباشند.

 


January 20th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان